خواجه عبداله انصاری
خواجه عبدالله انصاری در 396 هـ.ق به دنیا آمد و در 481 هـ.ق در گذشت و
باران000 بامداد پگاه به مقری شدمی به قر... از تهران ١٧ دي ٩۵
خداوند معجزه کرد و انسان را آفرید،ماهم معجزه کنیم انسان بمانیم
-
عکس نوشته اسم خودت
-
【ص】【ن】【د】【ل】【ی】【د】【ا】【غ】
-
نظرتون رو راجب سپهر 92 بگین.
-
مرمر و بروبچ کلاه قرمزی
-
عکس نوشته های خودم
باران000 خواجه عبدالله انصاری در 396 هـ... از تهران ١٧ دي ٩۵

خواجه عبدالله انصاری در 396 هـ.ق به دنیا آمد و در 481 هـ.ق در گذشت و در گازرگاه هرات به خاک سپرده شد.
پدر او ابومنصور انصاری از فرزندان ابو ایوب انصاری است که حضرت رسول اكرم(ص) هنگام هجرت به مدینه، در منزل او اقامت داشتند.
ابومنصور، مردی طالب دانش و معارف دینی بود، اما پس از آنکه به هرات آمد و تشکیل خانواده داد از دنیای مورد علاقهاش که همان عرفان بود دور افتاد، ولی با این وجود در طریق صداقت و ایمان، نخستین آموزگار فرزند خویش خواجه عبدالله بود.
خواجه عبدالله اولین راهنمای زندگی و نخستین مشوق خود را در راه کسب علم و معرفت، پدر خویش میداند و میگوید:
من هفتاد و اند سال علم آموختم و نوشتم و رنج بردم. در اعتقاد، اول از پدر خود آموختم که صادق بود و متقی که کسی آن چنان نتوانستي بود
خواجه عبدالله انصاری از نوابغ عصر خود به شمار میآمد. او در عصری میزیست که از یکسو فقر و ظلم بیداد میکرد و از دیگر سو تمایل عموم مردم به اندیشههای دینی و عرفانی تا جایی بود که گوشه و کنار شهرهایی همچون هرات و نیشابور پر از خانقاههای صوفیان بود.
تعداد زیاد خانقاهها در دورهي کودکی و جوانی خواجه عبدالله انصاری در خراسان و به ویژه در هرات و نیشابور به اندازهيی است که این گمان را بر میانگیزد که بیشتر مردم یا خود صوفی بودهاند یا به این گروه علاقه داشتهاند.
خواجه عبدالله انصاری، از همان دوران کودکی و نوجوانی، نبوغ خود را در فهم و درک مسايل دینی نشان داد. براساس آنچه خود خواجه عبدالله گفته است در نه سالگی به راحتی قادر به خواندن و نوشتن بود و در حدود هفتادهزار بیت شعرفارسی و صد بیت شعرعربی از معاصران و متقدمان خود را حفظ کرده بود.
از ياد بودن سهصد هزار حدیث با چندین هزار سند معتبر نیز بیانگر نبوغ او در سالهای بعدی عمرش بوده است.
خواجه عبدالله در نوشتن احادیث بهجامانده از حضرت رسول اکرم(ص) رنج و سختی زیادی کشید، تا جایی که خود میگوید:
آنچه من کشیدهام در طلب حدیث مصطفی صلیاللهعلیهوآلهوسلم، هرگز کس نکشیده باشد. یک منزل از نیشابور، زیاد باران میآمد و من در رکوع میرفتم و جزوههای حدیث، به شکم باز نهاده بودم تا تر نشود
خواجه عبدالله حتی لحظهيی از عمر گرانقدر خود را در بطالت و بیهودگی تلف نکرد، تا جایی که از طلوع سپیدهدم تا پاسی از نیمه شب، یا وقت خود را به خواندن آیات کلامالله مجید و تأمل در آن سپری میکرد و یا در کنار عالمان به موعظهها و گفتههای آنان گوش میکرد. او میگوید:
همهروز بنوشتمی و روزگار خود بخش کرده بودم. چنانکه مرا هیچ فراغت نبودي
بدیهی است در آن شرایط ناسازگار که فقر و تهیدستی خصوصیت بارز حیات مادی آن دوره بود، در جستجوی دانش بودن و همهي عمر خود را صرف کسب معرفت کردن، کار سادهيی به نظر نمیرسید. خواجه عبدالله انصاری در اوج فقر جز به معرفت نمیاندیشید.
خواجه عبدالله در این مورد گفته است:
بامداد پگاه به مقری شدمی به قرآن خواندن؛
پدر او ابومنصور انصاری از فرزندان ابو ایوب انصاری است که حضرت رسول اكرم(ص) هنگام هجرت به مدینه، در منزل او اقامت داشتند.
ابومنصور، مردی طالب دانش و معارف دینی بود، اما پس از آنکه به هرات آمد و تشکیل خانواده داد از دنیای مورد علاقهاش که همان عرفان بود دور افتاد، ولی با این وجود در طریق صداقت و ایمان، نخستین آموزگار فرزند خویش خواجه عبدالله بود.
خواجه عبدالله اولین راهنمای زندگی و نخستین مشوق خود را در راه کسب علم و معرفت، پدر خویش میداند و میگوید:
من هفتاد و اند سال علم آموختم و نوشتم و رنج بردم. در اعتقاد، اول از پدر خود آموختم که صادق بود و متقی که کسی آن چنان نتوانستي بود
خواجه عبدالله انصاری از نوابغ عصر خود به شمار میآمد. او در عصری میزیست که از یکسو فقر و ظلم بیداد میکرد و از دیگر سو تمایل عموم مردم به اندیشههای دینی و عرفانی تا جایی بود که گوشه و کنار شهرهایی همچون هرات و نیشابور پر از خانقاههای صوفیان بود.
تعداد زیاد خانقاهها در دورهي کودکی و جوانی خواجه عبدالله انصاری در خراسان و به ویژه در هرات و نیشابور به اندازهيی است که این گمان را بر میانگیزد که بیشتر مردم یا خود صوفی بودهاند یا به این گروه علاقه داشتهاند.
خواجه عبدالله انصاری، از همان دوران کودکی و نوجوانی، نبوغ خود را در فهم و درک مسايل دینی نشان داد. براساس آنچه خود خواجه عبدالله گفته است در نه سالگی به راحتی قادر به خواندن و نوشتن بود و در حدود هفتادهزار بیت شعرفارسی و صد بیت شعرعربی از معاصران و متقدمان خود را حفظ کرده بود.
از ياد بودن سهصد هزار حدیث با چندین هزار سند معتبر نیز بیانگر نبوغ او در سالهای بعدی عمرش بوده است.
خواجه عبدالله در نوشتن احادیث بهجامانده از حضرت رسول اکرم(ص) رنج و سختی زیادی کشید، تا جایی که خود میگوید:
آنچه من کشیدهام در طلب حدیث مصطفی صلیاللهعلیهوآلهوسلم، هرگز کس نکشیده باشد. یک منزل از نیشابور، زیاد باران میآمد و من در رکوع میرفتم و جزوههای حدیث، به شکم باز نهاده بودم تا تر نشود
خواجه عبدالله حتی لحظهيی از عمر گرانقدر خود را در بطالت و بیهودگی تلف نکرد، تا جایی که از طلوع سپیدهدم تا پاسی از نیمه شب، یا وقت خود را به خواندن آیات کلامالله مجید و تأمل در آن سپری میکرد و یا در کنار عالمان به موعظهها و گفتههای آنان گوش میکرد. او میگوید:
همهروز بنوشتمی و روزگار خود بخش کرده بودم. چنانکه مرا هیچ فراغت نبودي
بدیهی است در آن شرایط ناسازگار که فقر و تهیدستی خصوصیت بارز حیات مادی آن دوره بود، در جستجوی دانش بودن و همهي عمر خود را صرف کسب معرفت کردن، کار سادهيی به نظر نمیرسید. خواجه عبدالله انصاری در اوج فقر جز به معرفت نمیاندیشید.
خواجه عبدالله در این مورد گفته است:
بامداد پگاه به مقری شدمی به قرآن خواندن؛
خداوند معجزه کرد و انسان را آفرید،ماهم معجزه کنیم انسان بمانیم
درخواست حذف صفحه خواجه عبداله انصاری | ||
![]() | درجوجوک،می توانیدخودپلیس سایت باشید | |
لطفانظرات وپیشنهادات خودرابه نشانی ایمیل سایت یعنی:info@jojok.irارسال کنید یاشماره ی همراه:09373034588 | ||
لطفاازبکاربردن مطالب غیراخلاقی وخلاف مقررات سایت خودداری نمایید درصورت ناهنجاربودن این صفحه آن رابه مدیران سایت یابه روش های بالااطلاع دهید |
یکی از ساخته های ژوستنین امپراطور رم شرقی ، که قبل از فتح قسطنطنیه کلیسا بود ، زمانی که مسلمانان آنجا را فتح کردند ، کلیسا را به مسجد تبدیل کردند . ستون های بسیار عظیمی که داخل مسجد است این مسجد را از مساجد دیگر ترکیه متمایز ساخته است.
ضرب المثل
شل بدی سفت می خوری ( باید در برابر زور و قلدری محکم ایستاد و نرمی و لطافت را کنار گذاشت)
مسابقه
برای شرکت در مسابقه، شماره شما باید در سیستم ثبت شود
هر روز یک نفر از کسانی که پاسخ صحیح داده باشند به قید قرعه، عضو ویژه جوجوک خواهند شد.
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.
سوال شماره 36157
تأیید کننده: .افسانه.
نام رئیس جمهور کشور روسیه؟
نام رئیس جمهور کشور روسیه؟
(1) پوتین
(2) کفش
(3) دمپایی
(4) جوراب
![]() |
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 3000 25815 25815 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 36157:1 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.
تازه وارد
برنده مسابقه پیامکی
برنده کارت شارژ
عضو منتحب امروز:
برای اطلاع از سایر مسابقات و جوایز سایت اینجا را کلیک کنید
صفحات مرتبط
تازه ها
لینک های مرتبط (وب نورد)
جشن تولد جوجوک


بامداد پگاه به مقری شدمی به قرآن خواندن؛ چون باز آمدمی، به درس مشغول شدمی، به شب در چراغ، حدیث مینوشتمی و فراغت نانخوردن نبودی. مادر من نان پاره لقمه کرده بودی و در دهان من مینهادی در میان نوشتن. حق سبحانه و تعالی مرا حفظی داده بود که هر چه زیر قلم من گذشتی، مرا حفظ شديخواجه عبدالله در حدیث و شعر و شرع، در محضر علمای بسیاری حضور داشت، اما کسی که رموز تصوف و حقیقت را به او نمود، شیخ ابوالحسن خرقانی بود. خواجه عبدالله خود میگوید:
اگر من خرقانی را ندیدمی، حقیقت ندانستمی و همواره این با آن در میآمیختمی، یعنی نفس با حقیقت
نخستین ملاقات خواجه عبدالله با خرقانی هنگامی است که در 424 به قصد زیارت خانهي خدا، هرات را ترک میکند و هنگام بازگشت از سفر حج، با خرقانی روبهرو میشود.
خرقانی نیز با دیدن خواجه عبدالله که جوانی پرشور و هوشمند بود، او را گرامی داشت و خواجه عبدالله در این مورد میگوید:
مریدان خرقانی مرا گفتند که سیسال است که تا با وی صحبت میداریم. هرگز ندیدهایم که کسی را چنان تعظیم کند که تو را و چنان نیکو داشت که تو را
خواجه عبدالله به دیدار ابوسعید ابیالخیر هم رفته است.
خواجه عبدالله دربارهي شیوهي زندگی صوفیانه خود میگوید:
من بسیار به جامهي عاریتی مجلس کردهام و بسیار به گیاهخوردن و آن وقت یاران داشتم و دوستان و شاگردان، همه توانگر بودند، هر چه من خواستمی بدادندی، اما من نخواستمی و بر ایشان پیدا نکردم و من گفتمی چرا ایشان خود ندانند که من هیچ ندارم و از هیچکس چیزی نخواهم؟ من خُرد بودم هنوز، که پدر من دست از دنیا بداشت و دنیا همه بپاشید و ما را در رنج افکند، و ابتدای درویشی و محنت ما از آن وقت بود. من به زمستان جبه نداشتم، و سرمای عظیم بود و در همه خانهي من بوریا یکی بود، چندان که بر وی بخفتمی، و نمد پارهيی که بر خود پوشیدم. اگر پای را بپوشیدمی سر برهنه شدی و اگر سر را بپوشیدمی پای برهنه شدی؛ و خشتی که زیر سر نهادمی و میخی که جامهي لباس بر آن کردمی و بیاویختمي
از خواجه عبدالله آثار زیادی به جا مانده است که اغلب آنها به نثر مسجع و آهنگین است.
خواجه عبدالله شعر هم میسروه است، ولی بیشتر شهرتش به سبب رسالههای متعدد اوست.
آثار او عبارتند از:
ترجمه ي طبقات صوفیه: که آن را به لهجهي هروی ترجمه کرده است.
تفسیر قرآن: که اساس کار ابوالفضل میبدی در تألیف کتاب کشفالاسرارقرار گرفت.
رساله های مناجاتنامه، نصایح، زادالعارفین، کنزالسالکین، قلندرنامه، محبتنامه، هفتحصار، رساله، دل و جان، رسالهی واردات و الهینامه که همگی به نثر مسجع هستند نيز از ديگر آثار وي به شمار ميروند.